محمدرضا شیبانی
گناهانمان را cut کنیم ودر پوشهRecycle Bin بیاندازیم
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 15:30 :: نويسنده : محمدرضاشیبانی

جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال

سعد بن عبدا الله حکایت نماید که:

روزی متجاوز بر چهل مسئله مشکل را طرح کردم و تنظیم نمودم تا از سرور و مولایمان در

یافت نمایم.
  

 


از شهر قم به همراه دوستان حرکت نمودیم تا به منزل ایشان رسیدیم و اجازه ورود خواستیم

همین که وارد شدیم دیدم مولایمان همچون ماه شب چهارده در گوشه ای از اتاق نشسته و کودک

خردسالی را که چون ستاره ای درخشان می درخشید را روی زانو نشانده .

امام حسن اشاره فرمودند و ما جلو رفتیم و نشستیم . امام حسن پس از شنید شخنان ومسائل ما به

کودک اشاره کردند و اظهار نمودند :ای فرزندم؛جواب شیعیان خودت را بده .پس کودک لب به

سخن گشود و تمام سوالات ما را یک به یک جواب دادند وبعضی سوالات را بی ان که ما

بپرسیم طرح وپاسخ می دادند. 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : محمدرضاشیبانی

دانلود ترانه سید علی خامنه ای(یاران سلامت میکند)

تقدیم به رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه ای

برای دانلوداینجاکلیک فرمائید

thank you

 

 

  

یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 14:20 :: نويسنده : محمدرضاشیبانی

سلام علیکم 

همه شما مطالبی رو در مورد شهید حسین فهمیده خوندین

حالا میخوام قسمتی از وصیت نامه کوتاه این شهید براتون بگم.

 

پدرعزيز اگر وصيت نامه من به دستت رسيد وصيت من را گوش كن من را در بهشت زهرا خاك كنيد چون برادرم حسين هم در بهشت زهرا است و مي‌خواهم در كنار برادرم باشم و شما هم راحت‌هستيد شبهاي جمعه مي‌آييد كمي كنار قبر من و كمي كنار قبر برادرم درد دل مي‌كنيد .

برای شادی روح شهداصلوات

شنبه 8 مهر 1391برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : محمدرضاشیبانی

از سري مطالب مربوط به :

غذاهاي سنتي معشور(ماهشهر) 

 

 

 

 
مواد لازم‌:
ماهي‌ صبور: 2 عدد
سبزي‌ پلويي‌: 300 گرم‌

سبزي ماهي شامل : ( گشنيز + شنبليله (خيلي كم كه تلخ نشود )
پياز: 2 عدد متوسط
سير: 1 حبه‌
آب‌ تمر هندي‌: نصف‌ ليوان‌
نمك‌ و فلفل‌ سياه به مقدار لازم
رب‌ گوجه‌فرنگي‌: يك‌ قاشق‌ غذا خوري‌ 

 



ادامه مطلب ...
شنبه 1 مهر 1391برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : محمدرضاشیبانی

هوالطیف 

 

سلام دوستان گلم زندگی راستی چه زود می‌گذرد! انگار همین دیروز بود. وقتی که از مدرسه می‌آمدیم، با بغضی چمبره زده در گلو و کف دستی تاول زده از ترکة آلبالو، و مادر که دلسوزانه به تسلای ما، و یا شاید به دلوجوئی از خودش، با همة دانایی که داشت زمزمه می‌کرد: «بچه جون تو هنوز نمیدونی. از قدیم گفته‌اند چوب معلم گُله هرکی تخوره خُله!»
 
 
 
  
 
واقعا که زندگی راستی چه زود می‌گذرد! انگار همین دیروز بود که مادر با تعجیل و شتابی در قدم‌هایش دست تو را گرفته بود و در درازنای خیابانی آنسوترک محله و خانه کشیده می‌شد و به دنبال خودش می‌کشاندت. دیر شده بود. آنقدر که در خانه دل دل کرده بودی و به دلشورة اولین روز مدرسه پا از پا برنداشته بودی، دیر شده بود.



ادامه مطلب ...

درباره وبلاگ

سلام به وبلاگ من خوش اومدین من امروز 02/02/1391 که روز تولدم هست این وبلاگ رو تاسیس کردم. با آرزوی موفقیت و سر بلندی برای شما عزیزان گرامی.
آخرین مطالب
نويسندگان